زبان قرآن

رَبِّ اغْفِرْ لی‏ وَ لِوالِدَیَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَیْتِیَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ لا تَزِدِ الظَّالِمینَ إِلاَّ تَباراً... 28.نوح

زبان قرآن

رَبِّ اغْفِرْ لی‏ وَ لِوالِدَیَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَیْتِیَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ لا تَزِدِ الظَّالِمینَ إِلاَّ تَباراً... 28.نوح

Welcome ****** خوش آمدید ****** مرحبا بکم @Amadeh_4670
زبان قرآن

به برگ لاله رنگ‌آمیزی عشق
بـه جان ما بـــلا‌انگیزی عشق
اگر این خاکـــدان را وا شکافی
درونش بنگری خونریزی عشق
اقبال لاهوری
رموزُ العشقِ فِی وَرَقِ الشَقَائِــقِ
وَ غمُّ العِشقِ فِی رُوحِ الخَلاَئِــقِ
وَ إِن تَصدَع طِبَاقَ الأَرضِ تَبصِر
نَصیبَ العشقِ مِن دَمِ کلِّ عَاشِقِ»
عزّام
___________
مدیریت وبلاگ: علی رضا آماده
ارتباط با ما: amadeh70@gmail.com

بهترین روش حفظ قرآن و تثبیت آن در ذهن چیست؟ بهترین مترجم قرآن چه کسی است و بهترین خط آن از کیست؟

پاسخ:

بهترین روشی که برای حفظ صحیح قرآن وجود دارد با رعایت نکات زیر تحقق می یابد:


نکات ضروری قبل از شروع به حفظ قرآن


1ـ نیّت، باید دوستی با خدا و آشنایی بیش تر با قرآن باشد و هنگام حفظ قرآن بهتر است با وضو و طهارت و رو به قبله باشیم.

2ـ حفظ اگر از کودکی و نوجوانی شروع شود، بسیار سریع تر به نتیجه خواهید رسید. از همان اول باید تصمیم بر این کار جدّی باشد و حفظ از اسامی سوره ها آغاز گردد.

3ـ برای حفظ باید نشاط و آمادگی داشت و در غیر این صورت، از حفظ قرآن پرهیز شود. باید ساعات مشخصی از روز را برای این کار در نظر گرفت و اگر یک روز از حفظ قرآن باز ماند روز بعد باید جبران شود. زمان حفظ بهتر است اول صبح و شب، قبل از استراحت باشد.

1ـ برای حفظ قرآن روش های گوناگونی بیان و تبیین شده که هر کدام در جای خود، دارای ویژگی هایی است و هر کس نیز امکان دارد بر اساس استعداد، ذوق و سلیقه، شرایط شخصی و تجربه عملی خویش، دارای روش خاص و شخصی در حفظ قرآن باشد. ولی روش پیشنهادی ما در حفظ قرآن، بر مبنای حفظ «تفکیکی» آیات، صفحات، سوره ها و جزءهای قرآن و سپس بر مبنای حفظِ «ترکیبی» و تکرار آن ها بر اساس قسمت های «سه» تایی ـ «سه» تایی است.

واژه «عند» لفظی است که نشانگر قرب و نزدیک بودن میباشد[1] که گاهی در«مکان»،[2] گاهی در«اعتقاد»[3] و گاهی در«بیان منزلت»[4] به کار میرود.
واژه «لدن» نیز ظرف زمان و مکان[5] و تقریباً به همان معنای «عند» است.[6]
طبق گفته اهل لغت، «لدی» و«لدن» نیز یک کلمه بوده که به دو نحو تلفظ میشود.[7]
از اینرو میتوان گفت که کلمات «عند»، «لدن» و «لدی» تا حدودی به یک معنا بوده[8] و در مواردی به جای یکدیگر مورد استفاده قرار میگیرند. با این وجود، تفاوتهایی نیز میان آنها ذکر شده است:
1. واژه «لدن» از جهتی از واژه «عند» اخصّ است، زیرا «لدن» فقط در مورد چیزی که حاضر است، به کار میرود؛[9] اما «عند» هم برای حاضر و هم برای غائب به کار میرود.[10]

راز تنهایی امام علی علیه السلام چه بود؟ /نوشته‌ای از دکتر علی شریعتی

در کتاب علی(علیه السلام) نوشته دکتر علی شریعتی آمده است: نهج البلاغه بعد از قرآن ، بزرگترین کتاب ما است که آن را نمی خوانیم و نمی شناسیم، چنانکه قرآن را نیز نمی شناسیم و آن را فقط ستایش می کنیم، می بوسیم و تبرک می دانیم./ قرآن ونهج البلاغه را تجلیل و ستایش می کنیم، اما چه فایده و چه تاثیری می تواند داشته باشد، وقتی که در آن تدبّر نمی کنیم./ این گونه مدح ها و محبت ها در میان همه ملت ها نسبت به معبودشان، پیغمبرشان و قهرمانانشان هست ، اما این معرفت است که با ارزش است.

بیست و هفت نکته برای نمره بیست گرفتن

در امتحانات هم شاگرد و هم معلم پیشرفت خویش را می آزمایند و از آنجا که امتحانات اساس کار ارزشیابی تحصیلی است و از آن برای تعیین موارد قدرت و ضعف تحصیلی دانش آموزشان خواه و ناخواه هنوز نمره های امتحانی به کار می رود و ملاک قضاوت درباره ی معلومات دانش آموزان است پس چه بهتر که با فراگیری فنون صحیح امتحان دادن، سوابق تحصیلی درخشان و خوبی را از خود به جای گذاریم.


1- در حین مطالعه ی درس، مضمون اصلی آن را دریابید. در این قسمت درس، بحث به چه موضوعی اشاره دارد؟ چگونه یا در چه مراحلی آن را بیان کرده است؟

2- همراه با خواندن درس به طور مرتب برای خود سوالاتی طرح کنید تا توجه شما به موضوع درس بیشتر جلب شود . بهتر است سوالات به نوعی با مطالب درسی هماهنگی داشته باشد.

 

أسماء الأفعال: دلالتها فی شعر البحتری مفهوم اسم فعل ها در شعر بحتری

أسماء الأفعال هی الأسماء التی تنوب عن الفعل فی معناه، وفی عمله وزمنه، ولا تدخل علیها عوامل تؤثر فیها، وقد عدَّها أبو جعفر أحمد بن صابر الأندلسی قسما رابعا للکلم بعد الاسم والفعل والحرف، فسمَّاها (الخالفة)[1]، وقد ادَّعى بعض المحدثین[2] أنَّ الذی أطلق مصطلح الخالفة على اسم الفعل هو الفرَّاء[3]، فهی لیست أفعالا وأسماء؛ لأنّها لا تتصرف تصرفَ الأفعال؛ ولا الأسماء، ولأنَّها لا تقبل علامة الأسماء ولا الأفعال؛ وهی کلمات تستعمل فی أسالیب إفصاحیة أی الأسالیب التی تستعمل للکشف عن موقف انفعالی ما والإفصاح عنه من حیث استعمالها، وهی قریبة الشبه بما یسمونه فی اللغة تعجب (Exclamation)[4]، وقد سماه تمَّام حسان بـ (خالفة الإخالة) أی اسم الفعل، وهی عند النحاة ثلاثة أنواع[5]:

می‌میرم آنچنان که ندیده است هیچکس
اینگونه مرگ را که شنیده است؟ هیچکس

می‌پرسم از خودم که از این راه گریه‌خیز
آیا کسی به خنده رسیده است؟ هیچکس

دنیای نابکار! مرا با تو کار نیست
جز مکر تو مرا ندریده است هیچکس

تلخی چنان که با تو عسل زهر می‌شود
از شاخه‌ی تو میوه نچیده است هیچکس

یوسف رسیده است به این شهر ناگزیر
انگشت حیرتی نبریده است هیچکس

دارم پناه می‌برم از هیچ سمت هیچ
در من به جز خدا ندمیده است هیچکس...

................................................................................
شاعر: حسین سنگری
 

«شعری بسیار زیبا و پر معنا با تمام حروف الفبا برای خدا»


(ا) الا یا ایها الاول به نامت ابتدا کردم
(ب) برای عاشقی کردن به نامت اقتدا کردم
(پ) پشیمانم پریشانم که بر خالق جفا کردم
(ت) توکل بر شما کردم بسویت التجا کردم
(ث) ثنا کردم دعا کردم صفا کردم
(ج) جوانی را خطا کردم زمهرت امتناع کردم
(چ) چرایش را نمیدانم ببخشا که خطا کردم
(ح) حصارم شد گناهانی که آنجا در خفا کردم
(خ) خداوندا تو میدانی سر غفلت چه ها کردم
(د) دلم پر مهر تو اما چه بی پروا گناه کردم

(ذ) ذلالم داده ای اکنون که بر تو اقتدا کردم

یتعرض الإنسان فی الآونة الأخیرة إلى الکثیر من الظلم والامتهان والتمییز فی الکثیر من الحالات ویظهر هذا الاستهداف بوضوح فی تکاثر الحروب وتعدد النزاعات وما یترتب عن ذلک من اعتداء على الحقوق وتهدید للمکاسب الکونیة والحریات المدنیة التی نصت علیها القوانین الدولیة وسعت المؤسسات لحمایتها.
لقد وجد الفکر الفلسفی نفسه أمام الکثیر من الصعوبات من أجل تفسیر حصول الارتداد وعودة الهمجیة وأعاد من جدید تشغیل المقاربات النقدیة والمناهج التشخصیة باحثا عن الأسباب التی تقف وراء رجوع  العنصریة والتفاوت والإقصاء وانسیاق الناس المسالمین وراء السلوکات العدوانیة والإضرار بغیرهم.

ما أرانا نقول إلا مُعَارا ***  أو مُعَادا من لفظنا مَکْرُورا

(زهیر بن أبی سُلمى)

 

بین التنَاص والتلاص مزالق کثیرة.وإن کنتم تتساءلون عن معنى التناص، فمثالٌ علیه الجملة الأولى فی هذه المقالة، ففیها تناص مع المثل القائل "بین الشفة والکأس مزالق کثیرة". فالتناص نوع من أنواع إعادة الاستعمال غیر المباشرة، هو اقتباس لروح الفکرة، وإعادة صیاغته فی سیاق آخر قد یکون مختلفا تماما. وأعلم أن هذه المصطلحات النقدیة ثقیلة على القلب وعلى العقل، لکن "لا بد مما لیس منه بد". مهلا، هل وضعت لتوّی عبارة "لا بد مما لیس منه بد" بین علامتی تنصیص؟ أجل، هذا اقتباس مباشر، أو استشهاد. وبین العوالم الثلاثة (عالم الاقتباس المباشر، وعالم التناص، وعالم التلاص)، مزالق، ودروب لحِجَة، وعراکات نقدیة کثیرة!