زبان قرآن

رَبِّ اغْفِرْ لی‏ وَ لِوالِدَیَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَیْتِیَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ لا تَزِدِ الظَّالِمینَ إِلاَّ تَباراً... 28.نوح

زبان قرآن

رَبِّ اغْفِرْ لی‏ وَ لِوالِدَیَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَیْتِیَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ لا تَزِدِ الظَّالِمینَ إِلاَّ تَباراً... 28.نوح

Welcome ****** خوش آمدید ****** مرحبا بکم @Amadeh_4670
زبان قرآن

به برگ لاله رنگ‌آمیزی عشق
بـه جان ما بـــلا‌انگیزی عشق
اگر این خاکـــدان را وا شکافی
درونش بنگری خونریزی عشق
اقبال لاهوری
رموزُ العشقِ فِی وَرَقِ الشَقَائِــقِ
وَ غمُّ العِشقِ فِی رُوحِ الخَلاَئِــقِ
وَ إِن تَصدَع طِبَاقَ الأَرضِ تَبصِر
نَصیبَ العشقِ مِن دَمِ کلِّ عَاشِقِ»
عزّام
___________
مدیریت وبلاگ: علی رضا آماده
ارتباط با ما: amadeh70@gmail.com

۲ مطلب در مرداد ۱۳۹۸ ثبت شده است

1. ماده امر: که منظور از آن، خود واژه «امر» است که دو معنای اصلی دارد؛ یکی به معنای دستور و طلب که جمع آن «اوامر» است، و دیگری به معنای کار و شأن، که جمع آن «امور» است. تنها قسم اول این معنا است که مورد بحث و توجه در علم اصول است.

2. صیغه امر: منظور از صیغه امر، همان مواردی است که در علم صرف مورد گفتوگو قرار میگیرد؛ مانند صیغه اول غایب در ثلاثی مجرد که بر وزن «لیفعل» آمده و صیغه اول مخاطب که بر وزن «افعل» میآید. در علم اصول بیان میشود که صیغه فعل امر برای چه منظوری وضع شده و افاده چه معنایی میکند.[1]

3. هیأت امر: به همان «صیغه امر»، «هیئت امر» نیز گفته میشود.[2] لذا صیغه امر با هیئت امر تفاوتی با هم ندارند.

 


[1]. ملکی اصفهانی، مجتبی، فرهنگ اصطلاحات اصول، ج‏1، ص 163- 164، قم، عالمه، چاپ اول، 1379ش.
[2]. مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، فرهنگ نامه اصول فقه، ص 750، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1389ش.

**********************************************************************
منبع: اسلام کوئیست

نام نوح(ع)
بر اساس برخی گزارشهای تاریخی، نوح نبی(ع) پسر «لمک»، پسر «متوشلخ(متوشلح)»، و مادرش «قینوش» دختر براکیل بود.[1]
گفته شده که حضرتشان 126 سال بعد از وفات و 1056 سال پس از هبوط حضرت آدم(ع) به دنیا آمد.[2]
وی از جمله پنج پیامبر بزرگ صاحب شریعت است که صدها سال برای هدایت مردم به توحید و بندگی خدای یکتا، تلاش نمود.
آنچه در مورد نام این پیام آور الهی میتوان گفت این است که در منابع تاریخی و روایی او را عبد الغفار،[3] عبد الملک،[4] و عبد الأعلی نامیدند.[5] البته در برخی منابع نام وی را عبد الجبار هم نقل کردهاند.[6]
شیخ صدوق بعد از نقل این روایات متفاوت؛ میگوید: «اخبار و احادیث راجع به نام حضرت نوح(ع) همخوان بوده و اختلافى بینشان نیست؛ زیرا در همه این روایات، ابتدای اسم آنحضرت، کلمه "عبد" ثبت شده است و بدین ترتیب، او را عبد الغفّار، عبد الملک و عبد الاعلى معرّفى نمودهاند»؛[7] یعنی همه بیانگر عبودیت و بندگی نوح(ع) در پیشگاه خدایی است که غفّار، مالک و اعلی میباشد.[8]
در ضمن، ممکن است اسامی یاد شده، ترجمهای از نام حضرتشان در زبان دیگر باشد.
اما اینکه چرا این پیامبر به نوح معروف شد، برخی نُوح را واژهای غیر عربی میدانند،[9] اما این ریشه در عربی نیز وجود داشته و گزارشهایی نیز وجود دارد که نشانگر تناسب میان نام آن پیامبر و این ریشه است. واژه «نَوح» مصدر «ناحَ یَنُوحُ» به معنای گریه و ماتم به آواز بلند است. «نائحه» به زنی که صدا به ناله بلند میکند اطلاق میشود.[10]
در برخی روایات گفته شده است که علت نامگذاری این نام برای نوح پیامبر، آن بود که او مدت بسیاری را به گریه و نوحه گذراند.[11]