از جمله نکات برجستهای که در حیات
پربرکت امام صادق(ع) مشهود است و استاد مطهری در کتاب«سیری در سیره ائمه اطهار» بر آن انگشت تأکید نهادهاند،
برخورد اصولی و منطقی آن امام بزرگوار با افکار و عقاید گوناگونی است که در آن
دوره حساس از تاریخ اسلام رواج داشتهاند. به همین مناسبت، ایشان بحث تسامح و
تساهل را طرح کرده و یادآور میشوند که این یک سنت جاری و رویه معمول بوده است که
ائمه اطهار(ع) به اصحاب و شیعیان خود نیز آموزش میدادهاند و آنان را با این روحیه
و تفکر تربیت میکردهاند. شاهد مثال، حکایتی است که استاد در همین ارتباط نقل میکنند:
«سید رضی – که مردی است در ردیف مراجع تقلید و مرد فوقالعادهای است و برادر سید
مرتضی است – وقتی که دانشمند معاصرش «ابواسحق صابی» وفات یافت قصیدهای در مدح او
گفت. ابواسحق صابی مسلمان نبود، صابئی بود و بسیار دانشمند و مرد مؤدبی بود. سید
رضی در مدح این مرد غیرمسلمان گفت:
اَرَأیْتَ مَن حَمَلوا عَلَی الْاَعْوادِ اَرَأیْتَ کَیْفَ خَبا ضِیاءُ النّادی
«دیدی این چه کسی بود که روی این چوبهای تابوت حملش کردند؟! آیا فهمیدی
که چراغ محفل ما خاموش شد؟! این یک کوه بود که فرو ریخت...». برخی آمدند به او عیب
گرفتند که آیا یک سید، اولاد پیغمبر، یک عالم بزرگ اسلامی، یک مرد کافر را این طور
مدح میکند؟! گفت: «اِنَّما رَثَـیْتُ عِلْمَهُ» من علمش را مرثیه گفتم، مرد عالمی
بود، من او را به خاطر علمش مرثیه گفتم. (در این زمان اگر کسی چنین کاری کند از
شهر بیرونش میکنند.) سید رضی شاگرد علی بن ابیطالب است که نهجالبلاغه را جمع کرده. او از همة مردم به دستور جدش پیغمبر و علی بن
ابیطالب آشناتر است که میگوید حکمت و علم در هرجا که باشد محترم است.» (سیری در
سیره ائمه اطهار، ص 145-146).
وقتی این قطعه تاریخی را از استاد
شنیدم، ناخودآگاه فضای کنونی حاکم بر اصحاب فکر و اندیشه و سیاست را در نظر آوردم
و با خود گفتم واقعاً چقدر میان ادعا و عمل میتواند فاصله باشد! ادعای ما این است
که شیعه امام صادق و امیرالمؤمنین هستیم، اما عمل و رفتار ما این ادعا را نقض میکند.
راستی ما چقدر در قضاوت نسبت به دیگران جانب انصاف و عدالت را نگه میداریم و چه
اندازه آدمها را بدون عینک تعصب و پیشداوری و حب و بغض نگاه میکنیم؟
منبع:http://www.entekhab.ir/fa/news/220356